Blog | Profile | Archive | Email | Design by | Name Of Posts


˙·٠•●♥حس زیبا ♥●•٠·˙

بد باختن یعنی!

ی عمر تلاش کنی شاه بشی

امابعد بفهمی بی بی دلت عاشق سربازه......


 آسمـان هـم کـه بـاشی

بـغلت خـواهــم کـرد … 

فـکر گـستـردگـی واژه نبـاش 

هـمه در گـوشه ی تـنـهایـی مـن جـا دارنـد …

پـُر از عـاشـقـانـه ای تـو 

دیـگر از خـدا چـه بـخواهــم ؟؟؟…
 

قسم به آسمان شب ، ستاره های بیشمار

قسم به سادگی به عشق ، به شعله های بیقرار

قسم به تیزی نگاه ، به ناز و غمزه نگار

که بی حضور چشم او ، شود خزان همه بهار

دیدم دلم گرفته هوای گریه دارم

تواین غروب غمگین دورازرفیق ویارم

دیدم دلم گرفته دنیابه این شلوغی

این همه ادم امامن کسی روندارم

دیدم غروب امانه مثل هرغروبی

پهنای اسمانهاازغم ندیده بودم هرگزبه این شلوغی

دیدم که جاده خسته است ازاینکه عمری بسته است

اونم تمام حرفاش یااز هجوم بارون یاازپلی شکسته است


من وغروب وجاده رفتیم تابی نهایت

ازدست دوری راه کسی نکردشکایت

گم شدیم ازغریبی من وغروب جاده

ازبس هواگرفته ازبس که غم زیاده

پرازغبارغم بودهرجا نگاه می کردی

کی داشت خبر که یک روزمیری که برنگردی

دیدم غروب امانه مثل هرغروبی

پهنای اسمون وهرگزندیده بودم ازغم به این شلوغی

دیدم که جاده خسته است ازاینکه عمری بسته است

اونم تموم حرفهاش یاازهجوم بارون یاازپلی شکسته است

اونم تموم راهاش یاانتها نداره یادر میونه بسته است


من وغروب جاده رفتیم تا بی نهایت

ازدست دوری راه یکی نداشت شکایت

گم شدیم ازغریبی من وغروب جاده

از بس هوا گرفته از بس که غم زیاده

تصوّرهای باطــــل نــــقش زد آیــــنده ی ما را

بــه تصــویری مجازی خط کشید آئینه ی ما را

رفــاقـــت ها , مــحبت ها چرا زیبا سرابی بود

گذشته لحــــظه های عشق ما آشفته خوابی بـود

غـــرورم را لباست میکنم , باز التماست میکنم

دو چشمم فرش پایت میکنم , جانم فدایت میکنم

شکستن های قلب پر غرورم

تحمل کردن روح صبورم

شمردن های تکرار شب روز

غم شب تلخی و تنهایی روز

برای آن دو چشم کهربایی

که آتش زد مرا خواهی نخواهی

برای بوسه ی هنگام دیدار

وداع تلخ آن دو چشم غم دار

شکسته قلب من بشکستی و از من نپرسیدی

دل سوزنده آهم دیدی و هرگز نترسیدی

هنوزم آسمانم را فقط تنها تو خورشیدی

که شانیدی به پیرانی مرا از غم تو پاشیدی